جايگاه تاريخ روانشناسی ايران در درس تاريخچه ومكاتب
دکتر حسن حمیدپور، متخصص در روانشناسی بالینی، فروردین 1390
hassan.hamidpour91@gmail.com
در برنامة دورة كارشناسي روانشناسی، درسي وجود دارد به نام تاريخچه و مكاتب. دانشجو موظف است در اين درس، مكاتب عمدة روانشناسي را ياد بگيرد، با نامهاي متعددي آشنا شود و به وقايع تاثيرگذار در تاريخ روانشناسي پي ببرد. مدرس اين درس نيز مجبور است منابعي را معرفي كند، در پايان ترم از دانشجويان امتحان بگيرد و نمراتي به آنها اختصاص بدهد.
امّا چند سوال اساسي پيش ميآيد: مدرسان يا اساتيد درس تاريخچه و مكاتب چقدر خودشان را موظف ميدانند كه به تاريخ روانشناسی در ايران اشاره كنند؟ چند درصد از دانشجويان يا دانشآموختگان روانشناسی با تلاشها و خدمات ارزشمند افراد تاثير گذار اين حوزه آشنا هستند؟ به نظر شما چند درصد از دانشجويان روانشناسی با نام افرادي مثل دكتر علي اكبر سياسي، دكتر محمد باقر هوشيار، دكتر مهدي جلالي، دكتر محمود صناعي، دكتر سيمين رجالي، دكتر تقي اراني، دكتر مصطفي نجاحي، دكتر وليالله اخوت، ايرج ايمن، فخرالسادات امين، خسرو مهندسي، دكتر ايرج پورباقر و بسياري ديگر آشنا هستند؟ چند درصد از دانشجويان روانشناسی به خدمات افرادي مثل ابراهيم خواجه نوري و ناصر الدين صاحب الزماني واقف هستند؟
چند روايت در زمينة شكلگيري روانشناسی در ايران وجود دارد. برخي اعتقاد دارند زمزمة مباحث روانشناسی از حدود سال 1304 شنيده شد، زيرا در اين سال، دكتر علي اكبر سياسي مباحثي دربارة علم النفس يا تربيت در مدرسة علوم سياسي تدريس كرد. سيزده سال بعد (يعني در سال1317) دكتر علي اكبر سياسي، مباحثي را كه در اين كلاسها تدريس كرده بود، در كتاب «علم النفس يا روانشناسی از لحاظ تربيت» منتشر ساخت. اگر چاپ اين كتاب را مبناي قضاوت بگذاريم، تاريخ روانشناسی در ايران به 72 سال قبل برميگردد. گروهي نيز عقيده دارند روانشناسی علمي از زماني مطرح شد كه دكتر محمود صناعي در سال 1342 كتاب «اصول روانشناسی» نرمان. ال.مان را به فارسي ترجمه كرد. طبق اين روايت نيز نزديك به نيم قرن از اين تاريخ ميگذرد.
بدون شك اگر ما امروزه، ميتوانيم در حوزة روانشناسی به تدريس، پژوهش و درمان بپردازيم و هويت حرفهاي خودمان را بر اساس اين رشته بنا كردهايم، مديون كساني هستيم كه روانشناسی را در ايران مطرح كردند و با كوشش فراوان، اين رشته را از بلاياي آسماني و زميني محافظت كردند و آن را به دست نسلهاي بعدي سپردند.
دكتر علي اكبر سياسي بنيانگذار دانشگاه تهران بود و كتابهاي ارزشمندي در قلمرو روانشناسی تاليف كرد. كتاب «نظريههاي شخصيت: مكاتب روانشناسی» وي هنوز هم از سوي انتشارات دانشگاه تهران چاپ ميشود و حتّي در برخي از دانشگاهها به عنوان يكي از منابع درس شخصيّت، تدريس ميشود.
دكتر محمد باقر هوشيار در سال 1317 كتاب «سنجش هوش: روانشناسی علمي» را تاليف كرد. با كوششهاي دكتر هوشيار بود كه مباحث سنجش هوش و روانسنجي در ايران مطرح گرديد. اصلاح «ارادة معطوف به قدرت» را دكتر هوشيار اولين بار به كاربرد و امروزه بسياري از افراد از آن براي واژهسازي استفاده ميكنند.
دكتر مهدي جلالي در سال 1332 كتاب «روانشناسی كودك» را تاليف كرد ومنتشر ساخت. دكتر محمود صناعي، بنيانگذار موسسة روانشناسی دانشگاه تهران بود. دكتر سيمين رجالي در سال 1344 در مجلة سخن، نظرية آدلر را معرفي كرد و چند صباحي نيز رئيس مدرسه عالي شميران بود. دكتر مصطفي نجاحي، كتاب «فن روانشناسی تجربي» را سال 1353 در ايران منتشر ساخت. دكتر وليا... اخوت، MMPI (فرم كوتاه) را در ايران ترجمه و منتشر كرد. ايرج ايمن در مجلة سخن (فروردين ماه 1332، شماره پنجم، ص385 تا ص 392) مقالهاي نوشت تحت عنوان «تاثير وراثت و محيط بر هوش». وي در تيرماه همان سال در مجلة سخن (شماره هشتم ص 609تا 615) به «معرفي روش رورشاخ در تحقيقات روانشناسی» پرداخت. افرادي نظير خواجه نوري و صاحب الزماني نيز در شناساندن روانشناسي به عامه مردم تاثير گذار بودند.
البته ذكر اين نكته ضروري است كه اشاره به نام و آثار اين افراد به معناي سنتپرستي و كهنهانديشي نيست. صد البته امروزه ميتوان به آثار و كارهاي آنها نقدهايي وارد كرد، امّا يادمان نرود كه با معيارهاي امروزين به نقد آثار گذشته نپردازيم، هر چند اگر همين كار صورت بگيرد و انصاف به خرج دهيم، برخي از آثار اين افراد ممكن است از اين داوري سربلند بيرون بيايند.
البته اگر استاد درس تاريخچه و مكاتب بخواهد به تاريخ روانشناسی در ايران اشاره كند تا دانشجويان با سرگذشت پرفراز و نشيب اين رشته آشنا شوند، بامشكلاتي دست به گريبان است. از مهمترين اين مشكلات ميتوان به دو مورد اشاره كرد:
1- نبود منابع كافي در زمينة تاريخ روانشناسی در ايران
اگرچه تا به حال تلاشهايي براي تدوين تاريخ روانشناسی در ايران صورت گرفته است، امّا اين تلاشها معمولاً در دام پراكندهانديشي و گسيختهكاري افتادهاند و ره به جايي نبردهاند. بررسي خود اين پديده نيز ميتواند جالب توجه باشد. دكتر علي اكبر سياسي در اواخر جلد اوّل كتاب گزارش يك زندگي (ص 295 تا ص302) به گوشههايي از تاريخ روانشناسی در ايران اشاره كرده است. متاسفانه جلد دوّم اين كتاب هنوز در ايران منتشر نشده است. به اميد روزي كه جلد دوّم اين كتاب ارزشمند منتشر شود تا مدركي مستند دربارة تاريخ روانشناسی به دستمان برسد.
2- اختلاف نظرهاي اساسي
در زمينة تاريخ روانشناسی در ايران، اختلافنظرهاي اساسي وجود دارد. همانطور كه در ابتداي اين مطلب اشاره شد، حداقل ميتوان به دو روايت در اين مورد استناد كرد. اختلاف نظر خيلي اهميت ندارد، اما گاهي اوقات دامنة اين اختلافنظرها، كار را به انكار طرف مقابل ميكشاند. بنابراين يكي از مشكلات اشاره به تاريخ روانشناسی در درس تاريخچه ومكاتب، همين موضوع است. ممكن است استاد اين درس از آثار و فعاليتهاي برخي از پيشگامان روانشناسی در ايران خوشش نيايد و به كارها فعاليتها و آثارشان اشاره نكند.
در هر صورت به نظر ميرسد كه اگر اساتيد درس تاريخچه ومكاتب اشارههايي به تاريخ روانشناسی در ايران بكنند، حداقل به پايهريزي هويت علمي و حرفهاي دانشجويان رشته روانشناسی كمك كردهاند. البته اين وظيفه تنها بر عهدة اساتيد درس تاريخچه و مكاتب نيست، بلكه وظيفه همه ماست.
اميدواريم با مطالعة آثار و سرگذشت افراد تاثير گذار در پايهريزي روانشناسی در ايران به شكل بخشي و استحكام هويت حرفهاي خودمان بپردازيم تا اين رشته را از دست اغيار حفظ كنيم و گرنه…
به نقل از: انجمن روانشناسی
http://iranpa.org/Portal/default.aspx?tabid=437&ArticleId=157